Yas (IRN)
Amen
[مقدمه | آمین]
ترانه‌هامو گوش بِده
وقتی که بارون می‌زنه
وقتی که اشک آدما
معنی فریاد منه
ترانه‌هامو گوش بِده
وقتی دلت پُر از غمه
وقتی تو سفره‌ت، شب و روز
یه چیزی مثل نون کمه
با من بخون از مادری
که توی درداش سوخته بود
از اون جوونی که واسه نون شب‌‌ش
کلیه‌ش رو فروخته بود
از پدری بخون
که صد هیچ باخته بود به سرنوشت
از بچه‌ای که گشنه بود
ولی مشق بابا نون داد می‌نوشت

[قسمت یک | یاس]
زندگی نفس‌کِش می‌خواد
هر مشکلی طرفت میاد
تو رو می‌کِشونه به سَمت خودش
پاره نمی‌شی، فقط کِش میاد
سِر شدی، جسم بی‌خودی
که دیگه الکی حرص نمی‌خوری
مثِ شلاقی که تا ده‌تا بخوری
دیگه بقیه‌شو حس نمی‌کنی
هر کی پرسید: سلام چه طوری؟
جواب یک کلام: دکوری
شُکر یعنی: داغونی
ممکنه از زندگی هر آن ببُری
داری فرار می‌کنی
از اونا که تو رو زیر میز دور زدن
با یه لبخند تلخ گفتی که
اینم از این، این نیز بگذرد
پدرت قطعا مَرده
واسه زخمات مرهم درده
واسه اینکه جلوت سر بلند بشه
جلو ارباب سر خم کرده
مادرت که ماورای با مرام
که تنها رفیق ماجراست
تو استرس آیندته
تا یه روزی دور از جون از پا درآد
مشکل تو پوله که چشمات
به جای اشک با خون تَرن
هرچند پولدارایی رو می‌شناسم
که از من و تو داغون‌ترن
همه درگیریم
همه از حقیقتا در می‌ریم
از قصه‌هامون فقط جوک ساختیم
مست کردیم؛ خندیدیم
خُب؛ دنیا خوبه هم خشن
درد هرکی قد جنبَشه
فقط امیدوارم که تک به تک اینا
رو هم جمع نشه
چون‌که وقتی نقطه‌ای رسید
که سرسخت و عقده‌ای بشی
خشم توی شریانته
اون زمان وقت فریادته
[همخوان | آمین]
انقدر فریاد می‌زنم تا گوش دنیا کر بشه
انقدر میگم که شاید، چشم خدا هم تَر بشه
انقدر میگم که صدام، برسه به کُلِ زمین
دعا کنیم بارون بیاد؛ دعا کنیم آمین

[قسمت دو | یاس]
صابخونه یه برگه از کیف درآورد
گفت ما رو خسته کردین
بزنین به چاک
نذارین برگردم من با حکم جلب قطعی
گفتیم حاجی مکه رفتی
مرگ هر کی که دوست داری
شب عیدی نذار حیرون و دربه‌در شیم
ولی گفت دست من نیست
مادر زار میزد
اثاث خونه رو بار میزد
صابخونه‌ای که با حکم تخلیه
هی خودشو باد میزد
پدر خسته بود از این شانس
سرشکسته و پریشان
هر از گاهی بهم چشمک میزد
که بهم بگه نترس من اینجام
نه درس و مشقی
نه جمع و تفرق
نه ضرب و تقسیم
نه زنگ تفریح
بن‌بست، یه مغز تعطیل
تو فکر تَرکِ تحصیل
آدم همین وقت‌هاست که می‌تونه همه رو بشناسه
بشمار سه، رفت اونکه همه‌ش می‌گفتی
جاش روی تخم چشماته
رفاقت‌ها بوی خیانت میدن
نه نگو، توی قیافت دیدم
یکی راست حسینی بهم بگه
که معنی رفیق و کیا فهمیدن؟
ای کاش که بتونم دلیل
نامردیا رو بدونم همین
تا دو نفر رو باهم آشنا کردیم
تیم شدن که بد منو بکوبن زمین
قلبتو، عشقتو، حستو، وقتتو، هزینه کن
که آخرم بره با یکی دیگه تنهایی بشه نصیب‌مون؟
زندگیت یه جزیره بود
قدم زدم در مسیر تو
که با لبخند بهم بگی همه اینا وظیفه بود؟!؟
یزیدتو
[همخوان | آمین]
انقدر فریاد می‌زنم تا گوش دنیا کر بشه
انقدر میگم که شاید، چشم خدا هم تَر بشه
انقدر میگم که صدام، برسه به کُلِ زمین
دعا کنیم بارون بیاد؛ دعا کنیم آمین