Yas (IRN)
CD Ro Beshkan
[مقدمه | آمین]
هیشکی نگفت یه دختره، تنها تو این شهر شلوغ
بین نگاه هرزه، مردم سر تا پا دروغ
چه حالی داشت وقتی همه، آرزوهاش مرده بودن
وقتی که دستای پلید، آبروشو برده بودن
هیشکی نفهمید، چی کشید، وقتی که مرگشو میدید
توی هجوم نعره ها، هیشکی صداشو نشنید

[قسمت یک | یاس]
بدون دروغ نیست، این حرفا داره صحت
همه ماها شدیم، یه مار چار و سه خط
مایم وارث درد، مایم باعث مرگ
غیرت ایرانیها و صاعت سرد
حرفا بحثا رفت رو اعصاب، شد کابوس بد
کم کم خواست به صدا در بیاره، ناقوس مرگ
دختر ایرانی، ناموس تو، ناموس من
چرا کاری کردیم بره، به پابوس مرگ
چجوری دلمون اومد، با آبروی یک دختر
ما بازی کنیم، که زندگیش بشه مختل
تو کنج اتاق، تکیه داده اون تنها
خدا اشکو به اون، هدیه داده بود شبها
ولی حالا شب و روز، چشما تشنه اشک
طوری که دیگه تموم شده بود، چشمه اشک
میگفت به خدا: ای خدای من، فقط یه خواهش
به من بگو، همه اینا، فقط یه خوابه
ولی خواب نیست، دخترک بیدار بود
دخترک بازیچه جماعت بیکار بود
بیمار شد، از تهمت های کثیفو نا به جا
ای خدا بده دختر رو از دسیسه ها نجات
[همخوان | آمین]
پس کجا رفته غیرت
مردای این شهر شلوغ
تموم شهر پر شده از
مردم سر تا پا دروغ

[قسمت دو | یاس]
بیمار شد، از تهمت های کثیفو نا به جا
ای خدا بده دختر رو از دسیسه ها نجات
تا به حال، همچین بلایی سرت نیومده
که اگه بیاد، میگی بلا از این بدتر اومده
ولی کدومما جامونو گذاشتیم جاش
که ببینیم، چی میکشه، ما هم بسوزیم پاش
کاش، یاس میمرد، همچین روزی نبود
که غیرت بمیره، به دست یه خنجره عمود
خنجر به دست، یکی بود، ما همکارشیم
که توی جهنم، ما هم با اون هم بالشیم
خطاب به اون پسر که چقدر میتونی کثیف باشی
کاری که تو کردی، بدتر بود از اسید پاشی
تو که حاضری خود رو بکشی واسه حسین
تو که محرمو، سیاه میپوشی واسه حسین
حسین گفت، که اگه دین نیست، باشین آزاد مرد
نه واسه یه سی دی کثیف، بکنیم بازارو گرم
اون دختر زحمتها کشید تا به شهرتی رسید
واسه لذت بردن از اسمش، یه مهلتی بگیر
گفتی، صحبتی جدیده، نوبت همینه
با سرعتی عجیب، چه تهمتی زدی
[همخوان | آمین]
پس کجا رفته غیرت
مردای این شهر شلوغ
تموم شهر پر شده از
مردم سر تا پا دروغ

[قسمت سه | یاس]
علکی تبصره نزن، خودتو تبرئه کنی
تو عقل داشتی، خودتو رهبر خودی
ولی دونسته خودت رفتی، عقب گناه
پس بشین، تو منتظر غضب خدا
ولی نه، ماهیرو هر وقت از آب بگیری تازست
پس بدون، راه واسه برگشت باز هست
باید راه بست، به تبلیغ بیشتر
و سعی کرد، برای تبدیل خویشتن
به انسان واقعی، با همه صفات
با انصاف و واقع بین، حاضر واسه دفاع
میگم به اونایی که، واسه باقی حرف تشنن
شک نکن، تو همین حالا سی دی رو بشکن