Yas (IRN)
Man Mijangam
[مقدمه]
…من می‌جنگم

[قسمت یک]
بشکاف برو جلو
این زندگی بهت میگه بدو بدو
تا پاهات از خستگی زوق زوق کنن و
به دیوارِ مرگ سُک سُک کنن و
یکی نیست بگه چته؟
یکی نیست یه امیدی به دل تو بده
می‌مونی تک و تنها با یه دنیا گِله
یه روح تو زندون با بدنی که وِله
تو دلِ دنیای که بهش داری میگی بی‌رحم
از اول داری میگی سیرم
من هر دردی که دیدی دیدم
با این کوله‌بارا به سمتِ پیری میرم
می‌بینی پس حتما یه تریپی هست
تو باید ببینی دردا رو تا بگیری درس
یه روزی درد از بخت و می‌چینی پس
واسه‌ی هر در بسته کلیدی هست
وقتی غرب و شرق در جنگِ گرم و نرم
مرد و زن در نقشِ رهگذر
در گذر از مرز و مرگ و
خسته از تفنگ
تق تق کمک کمک
دختر پسر سرمستِ الکُلن
تا درد و در هر لحظه حل کنن
هرج و مرج در بطن و سطحِ شهر
و مردمم سرگرمِ ضرب و شتم
این حرفا قابله درکن
ولی من قاتلِ مرگم
چشمامو یه مُشتی خاطره تَر کرد
ولی بازم منم عاملِ حرکت
…پس
…من می‌جنگم
[همخوان]
می‌دونم تو هم هستی پُر از درد
ولی بگو بلندتر، بلندتر
با صدای بُرنده‌ت، مرتب، بگو
من میـــجنگــم
بگو مجدد، مرتب
بگو بلندتر، بلندتر
با صدای بُرنده‌ت، مرتب بگو
من میـــجنگـــم

می‌دونم تو هم هستی پُر از درد
ولی بگو بلندتر، بلندتر
با صدای بُرنده‌ت، مرتب، بگو
من میـــجنگــم
بگو مجدد، مرتب
بگو بلندتر، بلندتر
با صدای بُرنده‌ت، مرتب بگو
من میـــجنگـــم

[قسمت دو]
یـــــاس
با دلی که مثلِ دریاست
کسی که
تنها دوست و رفیقه فرداست
من از تو دل زده‌ترم
به امیدِ لذتِ هدف
تو این جّو مه زده قدم زدم
رسیدم به نهضتِ غلط
اینو می‌خونم و
قلبم به تاپ‌ تاپ افتاده
باضربانِ هزارتا
مغزم پُره حرکاتِ شتاب‌دار
لحنم همه کلماتِ شکاف‌دار
جاودانه می‌مونیم و هستیم پیشِت
بالاخره دشمن ، اسیر میشه
یه سرباز وقتی که می‌رسه به ته خط
تازه تبدیل به وزیر میشه
من می‌جنگم، بی‌سنگر
سردرِ این جنگل و می‌بندم
اونایی که بینندن، دیدن من
چه طور بی‌همدم می‌رفتم
به سمت هدف و
پلی که ساختم و
گذشتم از حتی اونی که باختم
فردا بهم میده امید طاق‌تر و
منم از قوام یک کمیته ساختم
من دلم به طرفدار، پشتم و
گرمِ همه هدف‌های دشمن و
مثلِ برگ و
علف‌های خشکم و
که له شدم با قدم‌های محکم
اونا دنبالِ شَر می‌گردن و
بازندن، اینو شرط می‌بندم
اگه دشمن نداشتم
باید به قدرت خودم شک می‌کردم
منم جزو همون عِده‌ام
که پُر از درد و غم تمومِ سنم و سر کردم
ولی حالا با قدرت می‌تونم بگم که هنوز
…زنـــــده‌ام
…من میــــجنگــــــم
[همخوان]
می‌دونم تو هم هستی پُر از درد
ولی بگو بلندتر، بلندتر
با صدای بُرنده‌ت، مرتب، بگو
من میـــجنگــم
بگو مجدد، مرتب
بگو بلندتر، بلندتر
با صدای بُرنده‌ت، مرتب بگو
من میـــجنگـــم

می‌دونم تو هم هستی پُر از درد
ولی بگو بلندتر، بلندتر
با صدای بُرنده‌ت، مرتب، بگو
من میـــجنگــم
بگو مجدد، مرتب
بگو بلندتر، بلندتر
با صدای بُرنده‌ت، مرتب بگو
من میـــجنگـــم