متن آهنگ لال از یاس
[مقدمه]
چه خاکی گرفته
(خنده)
[ورس]
مثال علف هرز خبرا میپیچه به دورم
و به گوش من میرسه، اینا میگن لال شدم
آزادی بیان مُد شد همه جیگردار شدن
و این ترسناکترین روال خفه کردنه
که فشار دستارو حس نکنی پس گردنت
و اما تو یه شاکی از سر دغدغه
که پشت پرده دستها قنوتی تو صف اوله
یعنی شرف داره دشمن هزار و صد مرتبه
به این تودهی خوش استقبالِ بد بدرقه
مینوشتم، تو مطمئنتر
از اینکه مشکل از ما نیست اونا مستبدن
آینده شل کرد رو دوش صندلیا
در واقع خودم شدم دلیل تنبلیا
«حالا بیا فرو کن تو سر که «بابا فردا حالاس
مملکتی که هر گیر و داری حله با لاس
سمت ما به همت و ثبات این کله بالاس
دهن شمارم نمیشه بست حتی با ماسک
لق هر چی قافیه
وقتی محتوا رو بیمحتوایی استواره
گله مبتلا اعم از پیر، جوان، مغز نوجوان
راه من جدا پی سبک خودکفا
رای» این کلمه برام تعریف مرزیه»
که بینمون کشیدم این یه تألیف اصلیه
ثمرهی یک سال سکوت توی مغزم رسم شد
با عدم مصرف قطع به منبع وصل شد
و اما تو، خوب میشناسم تو رو
از توی خودت میکشم بیرون و میندازم جلوت
نه وراندازش کن خودت بر اندازش کن
من هیچی نگم بهتره به خودت میسپارم تو رو
برو بابا تو هر کی بالاس گفتی پشتش پُره
حیف دست که بخواد واسهی تو مشتش کنه
دِ آخه ناچیز، آدم باید یه حجم منطقی تو خودش ببینه
که بخواد اونو خشکش کنه
ما رسیدیم از یه راه پُر حادثهی پُر ریسک
که حتی فکرشم در حد هاضمهی تو نیست
نتیجهی این همه سال مشقت با دست خالی
حالا تبدیل شده به جاذبهی توریست نما
یا در حقیقت حرومزادههایی
که روی این میراث با میخ نوشتن یادگاری
وقتی حتی بعد بمب اتم سوسک نمرد
نخاله زندهس ته زبالهدان تاریخ
ظاهر و باطنی، پشت و رویی
ظاهرا گرسنه نیستی باطنا گشنه خویی
لافتو از پایین زدی ساکن پشت بومی
قلم مو دست منه صاف بشین تو پشت بومی
اون که نردبون زیرتو شکوند
من نبودم اونه که به تو دینشو چپوند
من زیستنو نوشتم، تو زیستتو بخون
من اگه خطر میکنم میخرم ریسکشو به جون
درست شد، آها من اومدم که نرم
این ناگفتهها میخوان مغزمو از سرم بکـنن
اگه بخوام از اعتبار و شرف بگذرم
که الان باید نصف این شهر رو سند بزنم
یه دریا بنزینم در پی جرقه زدن
سَرم به سنگ نخورد سنگو زدم به سَرم
بیست سال کار که ثابت کنم برنده منم
من حتی لباسامو میشستم با عرق تنم
حال، نشستم تو کورسوی نیمه شب
سر بلند میتونم به اون دور خیره شم
منتقدانی که برام بو میکشن
قبل پخش صدا صفحهها رو بو میکشن
آدم با کردهها مرتفع میشه
با نکردهها جسورانه معتبر میشه
این یه جمعبندیه که از جمعیت دیدم
پس اول دومی رو ارجحیت میدم
تو دورهای که هنرا رو بلیت میکنن
بازیکنا تیم خودشونو دریبل میکنن
آدما خاکی باشی بازم گلیت میکنن
مسئولا برعکس وعدههاشون کلید میخورن
شاید، شاید هم یه روزی وزیرت کنن
تو کارشون شد پلن بچینن و زیرت کنن
قبل از اینکه به دسیسههای کسی فکر کنم
باید بدونم که این بازی کثیفه کلا
من میونبرو ترجیح ندادم به مسیر بلند
میخوان تو لحظه فقط تو رو اسیرت کنن
هنرای مصرفی وسیله شدن
ولی من الهام میگیرم از روح اصیل خودم
با کلی وصله روی بالم هنوز بلندپروازم
ببین، حتی زخمام عین خودم سربازن
الان تو استودیوم فقط یکی دو خط کم دارم
جوری مینویسمش که انگار به ذوقم لم دادم
اینا نور سنو میخوان، من تو مخم شمع دارم
شب کارم، با هر یه مصرع به خودم دَم دادم
هنرمندا راست، دولتمردا چپ
تف به اون صفی که بشه مرتب با چک
رو ضرب عرش هر وزنو ضربه میکنم
تو عصر پاچهخوارا فقط کله میخورم
شک نمیکنم که واسم تنها سلاح باوره
که دشمن سکوت: فقر، ضعف، اِلا آخره
[قسمت پایانی]
همم من اومدم که نرم
همم من اومدم که نرم
من اومدم که نرم
من اومدم که نرم
من
من
من اومدم که نرم