Logic
Logic - Nikki (ترجمهی فارسی)
میتونم تورو توی شش هام احساس کنم ، توی رگ هام حس کنم
جریان خون تنها راه برای رسیدن به مغزمه
من بقیه رو امتحان کردم اما هیچکدوم به خوبی تو نبودن
دیوونه میشم چون این احساس خوب رو فقط با تو دارم
شاید دیگه مث سابق قوی نیستم
اخیرا وقتی ما با هم میشیم دیگه سرم ویز ویز نمیشه(منظور:حالت خوشایند بعد از سیگارکشیدن)
من به این لعنتی معتاد شدم انگار یه مخدر قویه(نیکوتین رو مث کوکائین میدونه)
نیکی عزیزم من عاشق توام ولی الان باید برم
اما خودت میدونی تهش چی میشه(ینی بازم برمیگردم)
شاید متعجب بشی که من کجا بودم، من کم گذاشتم
اما من از خودم میپرسم دارم بهای چی رو میدم؟(ینی چرا داره پولاشو میده در حالی که آخر منجر به مرگش میشه)
تمام جنده های دیگه رو کیر منن اما من نمیتونم بگامشون(باهاشون حال نمیکنم. منظورش اینه مخدر های دیگه بهش حال نمیدن)
تو تنها دختری هستی که من بهش نیاز دارم و باید تورو داشته باشم. پس برگرد
با این که ریه هامو سیاه میکنی ولی بهم بگو کجایی؟
اوه من این کمبود رو میشناسم اسمش مریه(منظورش ماری جواناست تو این موقه یه سوند افکت به خصوصی تو آهنگ میاد ک شنونده نفهمه منظورش ماری و فک کنه اسم یه دختره)
من قبلا وقتی جوون بودم و خیلی چیزارو نمیدونستم(خام بودم) اینو(مری) گاییده بودم
گاهی اوقات با تمام عشقی که براش میذاشتم اما اون زود میرفت مدرسه.(زود اثرش میرفت)
اما وقتی کارم باهاش تموم میشد فقط من بودم و تو...(میخواد بگه ترک کردن ماری جوانا از تو راحت تر بود)
حالمو خوب میکنه ، اوایل اینطوری فک میکردم(ولی بعدا لاجیک میفهمه که سیگار برای سلامتی مضره)
وقتی من و تو با همیم ، (اینو میگم که)خداروشکر این همه کار کردم
گرچه در دوریِ تو ، اون مرد به سختی کار میکنه
اوه قلبم به سختی کار میکنه
ما ده سال با هم بودیم لعنتی منو مث یه جوون برد
(لاجیک از 13 سالگی شروع به سیگار کشیدن میکنه دقیقا همون سنی که شروع به رپ کردن میکنه... و حدود ده سال مرتب سیگار میکشید و بعدا ترک میکنه و در حال حاضر اون هیچ چیزی مصرف نمیکنه. )
هر روز از خودم میپرسم من کیم؟ قراره چی بشم؟ دارم به کجا میرم؟ روی سنگ قبرم چی مینویسن؟
مرد آزادی که مثل یه پادشاه به دنیا اومد و مثل یه برده مرد.(چیزی که حدس میزنه رو سنگ قبرش بنویسن)
اون همه چیزشو به اون دختر داد در مقابل هیچ چیز
وای لعنتی من نمیتونم این آشغالو محو کنم باید بهش اجازه ی مرخصی بدم(منظورش اینه قبل از اینکه دیر بشه و اون منو به کشتن بده باید ترکش کنم)
تو منو میبری به سفر مث یه پرواز به وگاس
همه این کار هارو تو با من کردی. این ظالمانست
فقط اینو میدونم که جوری دارم زندگی میکنم که هرگز نمیخواستم
آخرش بهت اجازه میدم که بری، هرچند میدونم که نمیتونم
اشتباه نکن! زمانی که باهم بودیم رو فراموش نمیکنم
هرجا برم میدونم تو اونجایی
سعی میکنم بِدَوَم اما پاهام در اختیارم نیست
نگاه میکنم اما سرم نیست
عاشقتم وقتی تازه ای(سیگار تازه یه چیز دیگست!!)
عاشقتم وقتی میبرمت بالا و چند نفس باهم شریک میشیم
متنفرم ازینکه بهت احتیاح دارم نیکی
اما عاشقِ وقتیم که از تو تغذیه میکنم نیکی
ازین متنفرم که برات خون میریزم
اوه مدت زیادیه که نیازت دارم
اما عاشق اینم که تورو بچشم
هیچی جای تورو نمیگیره
آرزو داشتم که بتونم تورو پاک کنم ، هرجا که میرم باهامی
اما مدت زیادیه که باهامی
ولی هیچکدوم ازینارو مردم عادی نمیفهمن
اونا همش بهم میگن چه مرگته مرد؟
تمام چیزی هستی که بهش احتیاج دارم
تنها کسی هستی که اجازه میدم تورو تو قبرم باهام بذارن
من کینگم و تو برام مث کورتا ای(نویسنده و رهبر فعال حقوق مدنی، همسر کینگ جونیور)
اما مدتیه که حس میکنم شدم یه برده برای نیکوتین(لاجیک اینجا میگه که منظورش از نیکی همون نیکوتین بوده که بهش حس پادشاهی میداده ولی الان چند وقته که حس میکنه شده برده ای اون)