Zakhmi
Payan
[آغازین]
دوباره رسیدیم به آخرِ دفتر
بدون تو هی میشن لحظه‌ها سخت‌تر
خاطره ها همشون سوختن‌و رفتن
سوختن‌و رفتن
سوختن‌و رفتن

[قسمت ۱]
دوباره بدونِ تو تنها نشستم
نخوردم هنو کامل شاتِ بعدی دستم
من دیگه از همه آدما خستم
این آدما پَستن
این آدما پَستن
بگو چرا رفتی
بگو چرا نیستی پیش من
بگو چرا رفتی
کردی عشقمونو ریشه کن
رسیدیم به انتهای راه نیستیم پیشِ هم
بگو چرا چی شد بگو باورم نمیشه نه

[هم‌خوان]
بگو کجا رفتی،بِم بگو
بگو چرا رفتی،دِ بگو
بِم بگو چرا مستی، هی بگو
چرا درارو بستی، تو بگو
بگو کجا رفتی،بِم بگو
بگو چرا رفتی،دِ بگو
بِم بگو چرا مستی،هی بگو
چرا درارو بستی،بگو

[قسمت ۲]
با دوتا چِشِ خیس
خاطره‌ها ریز به ریز
مثل یه یادگاری قشنگ که دیگه نیست
مثل یه آسمونِ بارونی یه جای خیس
یه راه خیلی آسون یه راه که ساده نیست
من میرم من میرم من میرم
من دیدم این عشقو تو چشات شدیدا
من میگم من میگم من میگم
از این حس عجیبی که بهش رسیدم

[هم‌خوان]
بگو کجا رفتی،بِم بگو
بگو چرا رفتی،دِ بگو
بِم بگو چرا مستی،هی بگو
چرا درارو بستی،تو بگو

بگو کجا رفتی،بِم بگو
بگو چرا رفتی،دِ بگو
بِم بگو چرا مستی،هی بگو
چرا درارو بستی،بگو