Imanemun
Faseleh
متن آهنگ «فاصله» از ایمانمون و مهتا

[قسمت ۱: ایمانمون]
باز ظهر شده نمیخوام که باز شه چِشام
نیستی اینجا و پا میشم با خاطره‌هات
کص خار فاصله‌ها
کص خار این دنیا و قاعده‌هاش
هنو ندیدم مثال چِشات
شدم شیفتهٔ خلقت خالق ما
ملودی ساز صدات
حسامون به هم یه رازه که فاشه
ریختم خطای سفیدو رو تن سبزه‌ات
چسبید کف مغزم
واسه اون بغل گرمت دادم همه قلبمو
تو بودی همه کسم
نگو تقدیر سرنوشته
این جداییمونو یکی اَ قبل نوشته
هنو با منه تو اتاقم هم دست‌نوشته‌ات

میزنم سر بهش هی
باز بیا عاشقم کن
بزن و بشکن (بشکن)
دیوار فاصله رو (فاصله رو)


[همخوان: مهتا]
لبای تو، رو لبای من
خونمو ساختم من، تو اعماق قلبت
تو بغل هم، نمیخوایم فردا شه نه
باز از هم دور شیم و
وقت اون پرواز تلخه

[پل: ایمانمون]
سرت رو شونه‌هام میرفتی خواب
تو حتی اگه کل دنیا رو میگرفت آب
گفتی اَ این به بعد جداعه راهت
فک کردی نباشی هم این چشما میره به خواب
بطریا زیرشه باز
هنو خیره به قابمون
بودش نیمهٔ ماه
بگیره کیه که جای اونو؟

[قسمت ۲: ایمانمون]
بعد تو اومدن چندتا
آدم قبل نبودم من دیگه اما
وقتی بودی همه دردا رو شستی
رفتی و اضافه شد یکی به زخمام
من که دورم پره همیشه و همیشه تنهام
تو خودمم و نمیشمم قاطی حرفا
گفتی فرق داره این بار، زدی باز زیرش اما
یهو میفتم من یادت تو هر ثانیه هرجا
کل این شهرو گشتم
گفتم نمیزنم باز تا ته شبو رفتم
هرچی ریشه عشقو کاشتم
مث تیر شدش تهش تو قلبم
میگن اینم میگذره
نمیدونن که چی بوده حس دیشبت
خیس عرق طبق معمول اَ خواب پریدم
حس می‌کردم مث که پیشمه
وقتی صبح میشه باید اونو اَ یاد ببرم
بزنم بیرون نقابو بازم بزنم
نمیدونم کجاس با کیه
اونم مث من چِشاش به درن؟
[همخوان: مهتا]
لبای تو، رو لبای من
خونمو ساختم من، تو اعماق قلبت
تو بغل هم، نمیخوایم فردا شه نه
باز از هم دور شیم و
وقت اون پرواز تلخه

[پایانی: مهتا]
لبای تو، رو لبای من
خونمو ساختم من، تو اعماق قلبت
تو بغل هم، نمیخوایم فردا شه نه
باز از هم دور شیم و
وقت اون پرواز تلخه